اين‏كتاب ماجراي دو بار عبور از اروند است يك بار بهمن 1364 و بار دوم دي ماه 1365 . عمليات عبور از اروند - والفجر هشت - يك عمليات پيروز در سالهاي جنگ است. محل ، زمان و چگونگي عمليات تا يك ماه قبل از عمليات از همه مخفي بود يك‏ماه بعد غواص ها از اروند گذشتند. عراقي ها منتظر يك عمليات بودند اما دهها كيلومتر بالاتر از اروند اما زمستا 1365 عراقي ها همه چيز را زير نظر داشتند و با كمك هواپيماهاي آواكس ، اطلاعات كاملي از عمليات در اروند به دست آورده بودند وقتي غواصها براي بار دوم از اروند گذشتند آنها آن سوي آب منتظر آمدنشان بودند....

مروري بر كتاب:
تا ساحل فقط پنجاه متر مانده بود.
قشنگ نگهبان هايشان را مي ديديم.
گفتم« چه قدر سر و صدا زياد شده برو ببين چه خبره؟...» رفت، برگشت.
ساكت بود.
گفتم«چي شده؟»
گفت«دو تا از بچه ها بودند... پاشون گرفته بود، نمي تونستند فين بزنند...»
گفتم«خب؟»
گفت«هيچي ديگه... خداحافظي كردن، رفتن... رفتن زير آب.»